گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
انوار العرفان
جلد دوازدهم
جلد دوازدهم



اشاره
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم
سوره أنعام .... ص : 3
اشاره
، ص: 5
[سوره الأنعام ( 6): آیات 1 تا 3] .... ص : 5
اشاره
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ جَعَلَ الظُّلُماتِ وَ النُّورَ ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یَعْدِلُونَ ( 1) هُوَ الَّذِي خَلَقَکُمْ مِنْ طِینٍ ثُمَّ
( قَضی أَجَلًا وَ أَجَلٌ مُسَ  می عِنْدَهُ ثُمَّ أَنْتُمْ تَمْتَرُونَ ( 2) وَ هُوَ اللَّهُ فِی السَّماواتِ وَ فِی الْأَرْضِ یَعْلَمُ سِرَّکُمْ وَ جَهْرَکُمْ وَ یَعْلَمُ ما تَکْسِبُونَ ( 3
صفحه 24 از 188
[سوره الأنعام ( 6): آیه 1] .... ص : 5
اشاره
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
( الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ جَعَلَ الظُّلُماتِ وَ النُّورَ ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یَعْدِلُونَ ( 1
ترجمه و شرح .... ص : 5
خداوند متعال در این آیه شریفه خود را ثنا گفته و طریق سپاسگزاري و ثناخوانی را نسبت بذات مقدّس خویش به بندگان خود
میآموزد و میفهماند که او سزاوار همه ستایشهاست، زیرا تمام نعمتهاي اصلی و فرعی از اوست و همه صفات عالی باو اختصاص
دارد. اینک میفرماید:
حمد و ثناء و مدح و سپاس مختص و منحصر و ثابت براي خدائی است که آسمانها و زمین را آفرید و آنچه در آنها از عوالم و نظام
و تقدیر و احکام است ابداع و اختراع نمود و عجائب صنعت و بدایع حکمت را در آنها قرار داد و حمد و سپاس مختص بخدائی
است که تاریکیها و روشنی را احداث و ایجاد فرمود. یعنی شب و روز یا بقولی بهشت و دوزخ را بوجود آورد و سپس با این آیات
دالّۀ بر وحدانیت او شگفتآور است که کافران و آنانکه منکر حقند و بر حقیقت کافر شدند و پردهپوشی کردهاند براي
پروردگارشان شریک و نظیر قرار داده و غیر را با او مساوي و برابر ساختهاند، یعنی با اعتراف به این که اصول نعمات از اوست و او
آفریننده و روزي دهنده عوالم است دیگري را پرستش میکنند و آنچه را که معترفند نقض کرده و آنچه را که سود و زیانی بر آنها
مترتّب نیست مانند مرده و سنگها میپرستند.
(1)
، ص: 6
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 6
مر ستایش ذات حق را در خور است گز سپاس و نعت خلقان برتر است
مرجع هر حمد و نعتی ذات اوست هر ثناگو خود یک از آیات اوست
قدر هستی هر یکی از ممکنات حمد او گویند از کلّ جهات
قطره گوید حمد او بر قدر خویش بحر کوشد در ثناش از قطره بیش
حق حمدش را نداند کس تمام غیر ذات بیتعیّن و السلام
پس خود او داند ثناي حضرتش هم خود او گوید سپاس و مدحتش
از زبان ما سوي گوید ثنا بر خود او از ابتدا تا انتها
تا مقامی کاوّل و آخر چو گرد خیزد از جا ماند آن سلطان فرد
گوید آنچه حمد خویش از ذات خویش بی ز غیر اعنی ز موجودات خویش
صفحه 25 از 188
گوید آنچه حمد خویش از ذات خویش بی ز غیر اعنی ز موجودات خویش
، ص: 7
اوست آنجا باقی و باقی فنا ذات باقی گوید از باقی ثنا
نعت خود گوید کنون از وجه خلق کاندر انعامند از پا تا بحلق
میکند اظهار فعل خود چنین کافرید آنکو سماوات و زمین
کرد پیدا از کمون ظلمات و نور ظلمت شب نور روز اندر ظهور
تا که تاریکی جهل و نور علم یا کدورت و آن صفاي خشم و علم
یا خصال دیو و اخلاق سروش ظلمت و نورند گر باشی بهوش
خوي نفست سر بسر تاریکی است حال قلبت روشنی و نیکی است
خلق کرد او آسمان و ارض را جهل و عقل و نفس و جان مر فرض را
پس کسانیکه شدند از اختیار کافر اندر نعمت پروردگار
میکنند از وي بغیر او عدول غیر او را میپرستند از فضول
(1)
، ص: 8
شأن نزول .... ص : 8
امام حسن عسکري علیه السّلام از امیر المؤمنین علیه السّلام نقل فرموده که آن حضرت فرمودند: خداوند این آیه را بر ردّ سه طایفه
نازل فرمودند الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ را جهت ردّ بر طایفه طبیعیّون یا دهریّون نازل کرد که معتقدند تمام اشیاء و
موجودات بخودي خود بوجود آمده و همیشه بوده و هستند و جَعَلَ الظُّلُماتِ وَ النُّورَ را براي ردّ ثنویۀ نازل کرد که معتقدند روشنائی
و تاریکی دو مدبّر در امور میباشند و ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یَعْدِلُونَ در باره ردّ بر مشرکیت عرب نازل شده که معتقد بودند بتهائی
را که میپرستند خدایان آنها میباشند. سپس سوره قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ را جهت ردّ کسانی که براي خداوند شریکانی قائل بودند نازل
فرمودند.
تفسیر البرهان نیز این سبب نزول را نقل کرده است. مقاتل نوشته سبب نزول این آیه این بود که مشرکین با رسول خدا در مقام
مجادله بر آمدند و گفتند خداي تو کیست؟ پیامبر اکرم فرمود: خدائی است که آسمانها و زمین را خلق نمود. مشرکین جواب او را
تکذیب نموده و منکر شدند.
صاحب تفسیر روض الجنان یا روح الجنان نیز این سبب نزول را نوشته است.
، ص: 9
[سوره الأنعام ( 6): آیه 2] .... ص : 9
اشاره
( هُوَ الَّذِي خَلَقَکُمْ مِنْ طِینٍ ثُمَّ قَضی أَجَلًا وَ أَجَلٌ مُسَ  می عِنْدَهُ ثُمَّ أَنْتُمْ تَمْتَرُونَ ( 2
صفحه 26 از 188
ترجمه و شرح .... ص : 9
خداوند متعال در این آیه کریمه بیان میکند که خداي شما آن خدائی است شما را از گل و خاك ساخت، یعنی پدرتان آدم را از
گل بوجود آورد و شما را از منی و جرثومهاي از مرد و زن و آن دو را از خون مرد و زنی و خون را و آن دو از خون مرد و زن و
خون را از غذاء و غذاء را از حیوان و نبات و برگشت آنها هم بزمین است و مرجع آدمی و آب و خاك یعنی گل است. سپس
مدتی محدود و اجلی براي زندگانی شما در این عالم معیّن فرمود و سر رسیدن آن مدّت و سر آمد آن اجل موکول بقضاي اللهی
گردید و اجل دیگري که نام و علمش نزد خود اوست و آن مدّت از روز مرگ تا روز نشور است و بمیقات آن جز خود او دانا
نیست و آن اجل دنیا و پایان زندگانی جهان است و منتهی بزندگانی آخرت میشود و هیچ ملک مقرّب و پیغمبر مرسلی را اطلاع
بر آن نیست، اینک میفرماید:
او کسی است که شما را از گل آفرید، سپس مدتی مقرر کرد تا انسان تکامل یابد و مرگ حتمی نزد اوست و پس از اطلاع بهمه
اینها باز هم شما در شکّ و تردید هستید. یعنی راجع به بعث و حشر و نشر و آفرینش مرتبه ثانی در روز نشور با اینکه خلق و نقل
خود را از حالی بحالی میبینید و قضاي مرگ و فرا رسید اجل را مینگرید و مشاهده میکنید که راه فراري براي شما از این سیر و
مسیر نیست و خواهی نخواهی بتمام این امور اقرار و ، ص: 10
اعتراف دارید، معذالک در حشر و بعث خود خودتان شک دارید و چه بسا آن را تکذیب مینمائید و حال آنکه آنکس که جنین
را در شکم مادرش از آب گندیدهاي خلق کرد و از خون کثیفی غذا داده و سپس باین جهان آورده است شکی نیست که همان
کس قادر و مقتدر است که شما را عود دهد و در روز قیامت مردگان را دوباره لباس حیات بپوشاند.
(2)
، ص: 11
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 11
اوست آنکس کافرید از خاکتان کرد اصل از خلقت افلاکتان
کرد پس حکم از زمان تا مدّتی کاید از موت طبیعی نوبتی
مدتی هم که معیّن نزد اوست و آن زمان بعث نزد نکته جوست
یک اجل بعد از حیاة از موت دان وان دگر تا بعث بعد از فوت دان
یا مراد از اوّل و آخر تمام باشد این دو مدّت از ربّ الانام
ابتداي زندگی و وقت موت هر دو را گویند اجل از بدو و فوت
وان نداند کس بجز ربّ الأحد زان که بر علم است و قدرت مستند
لیک بر بعث مدّت رهنمون در دوم از ثمّ انتم تمترون
ز آنکه گوید پس شما آرید شکّ بعث را وین باشد از ایمان محک
، ص: 12
بعث را قائل چو گشتی بیستیز چاره نبود از قبول رستخیز
دو اجل گویند باشد در حساب یک معلق وان دگر حتم از کتاب
صفحه 27 از 188
حتم باشد حتف انف از مردنی وان معلّق قتل و ضرب خوردنی
گر نگردد گشته گویند آن فلان زنده باشد تا رسد او را زمان
(2)
، ص: 13
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 13
قوله تعالی: هُوَ الَّذِي خَلَقَکُمْ مِنْ طِینٍ کلمه طین یعنی گل بنظر راغب طین بخاك آمیخته بآب گفته میشود هر چند آبش خشک
شده باشد، چنانکه در آیه 49 سوره آل عمران میفرماید:
أَنِّی أَخْلُقُ لَکُمْ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَۀِ الطَّیْرِ.
این کلمه جمعا 12 بار در ضمن آیات قرآن ذکر شده است 8 بار نکره در باره خلقت انسان چنانکه در آیه مورد بحث مذکور شد و
یکبار نیز در خصوص عذاب قوم لوط چنانکه در آیه 33 سوره زاریات میفرماید:
لِنُرْسِلَ عَلَیْهِمْ حِجارَةً مِنْ طِینٍ و سه دفعه نیز در ضمن آیات بصورت معرفه مذکور گردیده است. دو مرتبه در باره پرنده ساختن
حضرت عیسی علیه السّلام و یکبار نیز ضمن داستان فرعون در آیه 38 سوره قصص آمده است، چنانکه میفرماید:
فَأَوْقِدْ لِی یا هامانُ عَلَی الطِّینِ.
، ص: 14
[سوره الأنعام ( 6): آیه 3] .... ص : 14
اشاره
( وَ هُوَ اللَّهُ فِی السَّماواتِ وَ فِی الْأَرْضِ یَعْلَمُ سِرَّکُمْ وَ جَهْرَکُمْ وَ یَعْلَمُ ما تَکْسِبُونَ ( 3
ترجمه و شرح .... ص : 14
خداوند متعال در این آیه مبارکه در زمینه توحید و یگانگی خدا و پاسخ بکسانیکه براي هر دستهاي از موجودات خدائی قائلند
توضیح داده و میفرماید: و اوست خداي مجتمع صفات کمال و جلال و جمال و مستحق پرستش در آسمانها و زمین و غیر او
منفردي بالهیّت در آسمانها و زمین نیست و مدبّري براي آنها سواي او وجود ندارد و اوست داناي بتمام اسرار و احوال و متصرفات
از مخفی مکتوم و ظاهر مکشوف یعنی بآشکارا و پنهان امور شما عالم است و اوست که داناي بامور مکتسبه شماست و عالم بتمام
اعمال و احوال و گفتار و کردار و پندار شماست و غیر او دانائی نیست.
از جمله تدبیر پروردگار در باره بشر آن است که نیروئی در او بودیعت نهاده که افعال اختیاري او ظهوري از آن است.
افعال اختیاري بشر عبارت از حرکات جوارحی اوست که از نیروي اراده و روان او سر چشمه میگیرد و بآن سرّ و جهر گفته
میشود و محصول افعال و حرکات ارادي نیک و بد بشر صورت نفسانی و روانی است که ذخیره میشود مانند هستهاي که در
صفحه 28 از 188
زمین پنهان شده شروع برشد نموده بتکاپو در میآید.
(3)
، ص: 15
ترجمه شرح [منظوم .... ص : 15
او خدا در آسمان است و زمین نیست معبودي جز او اندر یقین
هم نه جز او بر عبادت مستحق خالق خلق و معبود بحق
داند او پنهان و پیداي شما مطلع بر کسب و کالاي شما
پس چو او داناست و بر ما دمبدم حیف باشد گر گذاري کج قدم
بل دریغ آید چو آگاه است وي به نگردد حال و خلقت پی به پی
(3)
، ص: 16
توضیحات .... ص : 16
1) این سوره نمونه کاملی از خصوصیات سورههاي مکّی است و در آن مقدار فراوانی تصاویر هنري و وسایل تحریک ضمیر و )
منطق طبیعی زنده و جاندار ملاحظه میشود.
موضوعی که از آغاز تا بانجام این سوره در آن گفتگو میشود، موضوع عقیده و پایهها و اجزاء سازنده آن است. دست آدمی را
میگیرد و او را در تمام جهان هستی و در ماوراي سر چشمههاي عقیده میگرداند و آنچه را در این هستی بزرگ بصورت آشکار
و نهانی مایه پیدایش عقیده است در برابر او میگذارد.
نفس بشري را در کشور آسمانها و زمین بگردش در میآورد تا تاریکی و روشنی موجود در آن را ببیند و بخورشید و ماه و
ستارگان نگران باشد و در باغستانهاي سایهدار و بیسایه گردش کند و بر آبهایی که بر آنها فرو میریزد و یا در آنها روان است
نظر افکند و در سرنوشت ملتهایی که بوده و رفتهاند بیندیشد و آثار از میان رفته یا بر جاي مانده ایشان را ملاحظه کند.
سپس آدمی با خواندن این سوره در تاریکیهاي دریا و خشکی رهسپر میشود و در رازهاي غیب و نفس شناورت میکند و در
زندهیی که از مرده بیرون میآید و مردهیی که از زنده بیرون میآید بتفکر میپردازد و در دانه پنهان در زمین و نطفه پوشیده در
تاریکی زهدان اندیشه میکند و فرشتگانی که شب و روز پاسبان نفس آدمی هستند خود را رو بر میبیند. أنوار العرفان فی تفسیر
القرآن، ج 12 ، ص: 17
2) قوله تعالی: الْحَمْدُ لِلَّهِ مفاد الحمد للّه شامل همه گونه اقسام و مراتب حمد و مدح میشود چه بر حسب گفتار و کلام باشد و یا )
مدح وجودي مانند تعریف اثر از مؤثّر خود که آشکارترین مرتبه ثنا و مدح است.
و چنانچه خارج از اختیار باشد به آن مدح گفته میشود. و حرف لام براي اختصاص و مفاد آن حصر است یعنی جهان صنع و
آفرینش مسطورهاي از فعل و پرتوي از ساحت پروردگار است که به سرتاسر آن صحنه تابیده پس جهان هستی ظهور حقیقت حمد
ذاتی است.
یعنی همه موجودات به کمال صفات پروردگار گواهی میدهد و از نقص امکان او را تنزیه مینمایند.
صفحه 29 از 188
و نیز بعبودیت ذاتی خود گواهند و از هر سو تحت تسخیر و تدبیر اویند و هر موجودي در هستی خود نیازمند باوست و پروردگار به
چیزي نیازمند نیست.
این قسم حمد و ثنا آشکارترین مرتبه سپاس و گواهی به کمال صفات پروردگار است، زیرا حقیقت حمد و ثنا آن است که
موجودات عین ربط باشند، مانند شعاعی که پی در پی از هر سو بتابد و صحنه پهناور هستی از آن پدید آید که به هیچ وجه
استقلال نداشته باشد.
خلاصه جهان خلقت که از عوالم بسیار گرفته شاهد و گواه حکمت و حسن تدبیر آفریدگار است و ساحت او را از هر نقص تنزیه
مینماید.
3) قوله تعالی: الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ. )
آیات قرآن براي شناسائی و معرفت آفریدگار بوسایل بسیاري رهبري نموده و زیادتر از همه افکار بشر را بخلقت جهان و نظامی که
در سر تا سر آن ، ص: 18
فرمانروا است یادآوري مینماید و بنظر افکندن بآفاق ترغیب میکند زیرا انسان از آغاز ادراك خود همچنانکه ببداهت خود را
میشناسد و مییابد جهانی که در آن زندگی میکند میبیند و از تماشاي شگفتآور آسمان و زمین پهناور و موجودات بیحساب
آن نمیتواند چشم بپوشد و جهان را نادیده بگیرد و موهوم فرض کند و با مختصر توجه میفهمد که همه موجودات مرکب از
اجزاء بسیار بهم پیوستهاند و در تجهیزات داخلی هر یک ارتباط خاصّ و نظام مخصوص است که نظام عمومی جهان همه آنها را
بهم مرتبط نموده و نظامهاي بیشمار موجودات را بهم میپیوندد و از بزرگترین کرات تا کوچکترین ذرّه که اجزاء خرد و کلان
جهان را تشکیل میدهند هر کدام داراي نظامی مخصوص است که با قوانین استثناء ناپذیري و بطور حیرت انگیزي در جریان و
حرکت میباشند و شعاع عملی خود را از پستترین وضع بسوي کاملترین صورتی سوق میدهد.
آیا میتوان گفت این جهان پهناور که سرتاسر اجزاء آن چه هر یک جدا و چه در حال اتصال و ارتباط با نظام عمومی که منبع علم
و قدرت نامحدودي حکایت میکند آفریدگاري نداشته و بطور تصادف پدید آمده و نظام همواره بر جا و دایر است و همه
نظامهاي جزئی و کلّی که بهم پیوستهاند بدون پیشبینی و تدبیر به این صورت حیرت انگیز در آمده و یا این جهان با ارتباط کاملی
که دارد از اجزاء و نظامهاي بیشمار صورت گرفته ساخته و بدستورهاي مختلف پدید آمده و یا از اسباب و عوامل گوناگون برقرار
است.
هرگز خردمندي تصدیق نخواهد کرد که بیسبب و یا بطور تصادف و یا بعلل چندي نسبت دهد بلکه به بداهت و بطور حتم حکم
خواهد نمود که ، ص: 19
آفریده خالق قادري است که با علم و قدرت نامحدود خود آن را از نیستی بوجود آورده و اسباب جزئی و عواملی که حوادث را در
جهان پدید میآورند همه و همه پدید آورده و بتدبیر اویند و از هر سو تحت تسخیر و تدبیر او بوده و باو منتهی میشوند و هر
مخلوقی نیازمند باوست و او بچیزي نیازمند نیست.
4) قوله تعالی: وَ جَعَلَ الظُّلُماتِ وَ النُّورَ. )
تفسیر الواصح مینویسد:
آیا ظلمات و نور در این آیه شریفه در محسوسات است یا در معقولات یا لفظ عامّ است و شامل محسوسات و معقولات هر دو
میگردد.
قرآن کریم ظلمات را بلفظ جمع و نور را بلفظ مفرد آورده زیرا اسباب و اشکال و الوان ظلمات شرك و کفر مختلف و بسیارند اما
نور حق و هدایت و طریق آنها یکی است. و ظلمات حسیّۀ را نیز اسباب و اشکالی است، زیرا نور هر چند در قوت و ضعف و شکل
صفحه 30 از 188
و صورت مختلف باشد مصدر آن یکی است ولی اسباب در حجاب شدن جسم و اجسام و نرسیدن نور بآنها مختلف و بسیار
میباشند و افراد آنها بیشمارند.
5) قوله تعالی: هُوَ الَّذِي خَلَقَکُمْ مِنْ طِینٍ ثُمَّ قَضی أَجَلًا وَ أَجَلٌ مُسَ  می عِنْدَهُ. )
در اینجا سخن از حیات است که از لحاظ هستی پس از آفرینش آسمانها و زمین و قرار دادن تاریکی و نور میآید.
آدمی متوجّه انتقال شگفتانگیز از تاریکی گل و خاك بروشنی حیات مسرّتبخش میشود. و در کنار این اشاره از دو اجل سخن
میراند که نخستین آنها اجل مرگ است و دوّمین آنها اجل برانگیخته شدن پس از ، ص: 20
مرگ:
یکی نماینده حالت سکون و مرگ و خاموشی است و دیگري نماینده جنبش و زندگی. میان هر یک از دو طرف مسافت درازي از
لحاظ ماهیّت و زمان موجود است و اندیشه آدمی در اندازه گرفتن این فاصله وظیفهیی دارد و منطق درست چنان است که آدمی را
پس از تأمّل و تفکر بیقین میرساند.
امّا راجع بدو بار لفظ اجل که در آیه مبارکه ذکر شده است اقوال مختلفی است:
بنظر حسن و سعید بن المسیّب و قتاده و ضحاك مقصود از دو اجل یکی اجل حیاة است تا مرگ و دیگري اجل مرگ است تا بعث
و قیامت.
و همچنین عطا از ابن عباس روایت کرده که قضی اجلا از زمان ولادت تا مرگ انسان و اجل مسمی عنده از مرگ تا قیامت کبري
که موعد و میقات آن را جز خدا کسی دانا نیست، چنانکه میفرماید: وَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَۀِ پس اگر آدمی نیکوکار باشد و صله رحم
کند خداوند باجل حیات او میافزاید و از اجل مرگ تا بعث او میکاهد و اگر غیر صالح باشد و صله رحم نکند خداوند از اجل
حیات او میکاهد و بر اجل بعث او میافزاید و مؤید این قول آیه مبارکه وَ ما یُعَمَّرُ مِنْ مُعَمَّرٍ وَ لا یُنْقَصُ مِنْ عُمُرِهِ إِلَّا فِی کِتابٍ
میباشد و نیز جبائی از سعید بن جبیر و مجاهد نقل کرده که معتقدند منظور از قضی اجلا مدتی است که اهل دنیا در آن بوجود
میآیند تا بمیرند و اجل مسمی عنده یعنی آخرت زیرا آن اجل دائمی است و آخر ندارد و مرگی ندارد و اینکه فرموده: مسمّی
عنده براي آن است آن اجل در لوح محفوظ در آسمان ثبت شده و آن محلّی است که جز خدا کسی در آن مالک و قادر حکم بر
خلق نمیباشد. ، ص: 21
و روایت دیگر نیز از ابن عباس نقل گردیده که مقصود از قَضی أَجَلًا خواب است که روح در موقع خواب قبض میشود و در
بیداري بصاحبش بر میگردد و أَجَلٌ مُسَ  می عِنْدَهُ موت انسان است. و مویّد این قول نیز فرمایش خداوند متعال است که میفرماید:
وَ یُرْسِلُ الْأُخْري إِلی أَجَ لٍ مُسَ  می اما بنظر ابی مسلم کلمه اجلا یعنی اجل گذشتگان از خلق و أَجَ لٌ مُسَ  می عِنْدَهُ یعنی آجال
باقیماندگان از خلایق.
6) قوله تعالی: وَ هُوَ اللَّهُ فِی السَّماواتِ وَ فِی الْأَرْضِ. )
این آیه مبارکه بیان حصر در نظام خلقت است که تدبیر متقن آفریدگار در نظام عمومی که در باره خلقت بشر فرمانروا است و
هرگز آفریدهاي در آن شرکت نخواهد داشت و بحکم خرد خلق از کتم عدم، فعل پروردگار است، زیرا جهان بدون صانع نخواهد
بود، لذا هدف پیامبران نیز دعوت مردم بوجود صانع و آفریدگار نیست بلکه غرض همانا دعوت مردم است به یکتاپرستی که تدبیر
و نظام واحدي که در جهان فرمانروا است از پروردگار بدانند و جز او موجودي را شایسته پرستش ندانند زیرا تدبیري که در
سرتاسر جهان فرمانروا است گسترش هستی بطور اطلاق است که در برابر هر ذرّهاي نهاده و عالم خلقت و نظام جهان از آن پایدار
است و هرگز آفریدهاي که خود محکوم تدبیر است نمیتواند در باره موجودي مانند خود بطور استقلال تدبیر نماید و پی در پی
بآن هستی بخشد و با پروردگار معارضه کند.
صفحه 31 از 188
قرآن کریم خداشناسی و معرف پروردگار را از راههاي مختلف بعموم مردم تعلیم میدهد و بیشتر از همه افکار بشر را بخلقت
جهان و نظام واحدي که سرتاسر آن فرمانروا است جلب مینماید و در هر یک از موجودات بیحساب و بیشماره جهان نظام
خاص فرمانروا است و بالاتر ، ص: 22
از نظام خصوصی آنها نظامهاي عمومی و بالاخره نظام کلی جهان همه آنها را بهمدیگر ربط میدهد و نظامهاي جزئی را با نظام
عمومی میپیوندد.
از جمله تدبیر پروردگار در باره بشر آن است که نیروئی در او بودیعت گذاشته که افعال اختیاري او ظهوري از آن است.
افعال اختیاري بشر عبارت از حرکات جوارحی او است که از نیروي اراده و روان او سر چشمه میگیرد و بآن سرّ و جهر گفته
میشود.
7) قوله تعالی: ما تَکْسِبُونَ محصول افعال و حرکات ارادي نیک و بد بشر صورت نفسانی و روانی است که ذخیره میشود مانند )
هستهاي که در زمین پنهان شده شروع برشد نموده بتکاپو در میآید.
خداوند متعال بر ظاهر اعمال و بر سیرت آنها احاطه دارد و چیزي از او پنهان نخواهد بود و در اثر نیروي اختیار که در نهاد بشر
است بافعال او حیات دمیده میشود و در برابر آنها بشر همواره مسئولیت خواهد داشت و بلحاظ حرکت معنوي او از سایر موجودات
امتیاز مییابد و حساب جداگانهاي براي او گشوده میشود و حیات و زندگی همیشگی و سیرت افعال او نیز جاودان خواهد بود.
لذا مقصود از زندگی طبیعی بشر حیات معنوي و روانی اوست که سبب امتیاز او از سایر موجودات میباشد بقیاس اینکه غرض از
آفرینش جهان و نظام طبع نیز آسایش سلسله بشر است ناگزیر پروردگار بجنبه تعلیم و تربیت بشر زیاده اهتمام خواهد فرمود، زیرا
غرض از همه نظامات سوق بشر بسوي کمال و تشبّه بصفات آفریدگار و یگانه مثال او گردد و برنامهاي براي سیر حقیقی و کمال
روانی بشر براي همیشه جز بوسیله پیامبر گرامی و تعلیمات قرآن در نظر گرفته نشده و تصور نمیشود.
، ص: 23
روایات .... ص : 23
1) کافی از امام جعفر صادق علیه السّلام روایت کرده که آنحضرت فرموده: )
سوره انعام یک دفعه در مکّه نازل شد و یکصد و شصت و پنج آیه نیز هست و هفتاد هزار فرشته تا نزول آن بر پیغمبر اکرم صلّی
اللّه علیه و آله و سلّم آن را مشایعت نمودند و به تسبیح و تهلیل و تکبیر مشغول بودند، پس این سوره را گرامی داشته و آن را
قرائت کنید و بدانید اسم خداوند جلّ و علا در هفتاد موضع این سوره ذکر گردیده و اگر مردم خواصّ آن را بدانند هرگز در
قرائت آن کوتاهی نمیکنند. سپس امام جعفر صادق علیه السّلام فرمودند: هر گاه کسی حاجتی داشته باشد و بخواهد خداوند
حاجت او را اجابت فرماید باید چهار رکعت نماز بخواند و در هر رکعت بعد از حمد سوره انعام را خوانده و پس از اتمام قرائت
سوره این دعا را بخواند.
یا کریم یا کریم یا کریم یا عظیم یا عظیم یا عظیم یا اعظم من کلّ عظیم یا سمیع الدعاء یا من لا یغیره الایّام و اللیالی صلّ علی
محمّد و آل محمّد و ارحم ضعفی و فقري و فاقتی و مسکنتی فانّک اعلم بها منّی و انت اعلم بحاجتی یا من رحم الشیخ یعقوب حین
ردّ علیه یوسف قرّة عینه یا من رحم ایّوب بعد حلول بلائه یا من رحم محمّدا علیه و آله السلام لیتم اواه و نصره علی جبابرة قریش و
طواغیتها و امکنه منهم یا مغیث یا مغیث یا مغیث.
قسم بآن کسیکه جانم در دست قدرت اوست اگر این نماز را بخواند و بعد از نماز هم این ذکر را بگوید و حاجت خود را بخواهد
البته خداوند حاجتش را عطا فرموده و بخل ننماید. ، ص: 24
صفحه 32 از 188
2) ابن عباس از پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم روایت کرده که آنحضرت فرمود: )
هر که در شب سوره انعام را قرائت کند روز قیامت از آتش جهنم ایمن باشد و هرگز آتش آن را بچشم مشاهده ننماید.
3) علی بن ابراهیم از امام رضا علیه السّلام نقل کرده که آن حضرت فرمودند: )
سوره انعام یکجا نازل شد و هفتاد هزار فرشته با صداي تسبیح و تهلیل و تکبیر سوره را همراهی کردند. هر کس این سوره را
بخواند فرشتگان تا روز قیامت برایش تسبیح میکنند.
4) پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمودند: هر کس سوره انعام را از اول سوره تا آخر آیۀ یَکْسِبُونَ قرائت کند خداوند )
چهل هزار فرشته را موکل گرداند که ثواب عبادات خودشان را تا روز قیامت براي او بنویسند.
5) امام جعفر صادق علیه السّلام فرمودند هر کس سوره انعام را با مشک و زعفران نوشته و بشوید و شش روز متوالی از آن )
بیاشامید خیر بسیاري روزي او گردد و هیچ بدي باو نمیرسد و از هر درد و مرضی باذن خداوند متعال معاف میباشد.
6) امام حسن عسکري علیه السّلام فرمود: امیر المؤمنین علی علیه السّلام فرمودند: )
در آیه اول سوره انعام گفتار سه طایفه رد شده است: یکی قول دهري مسلکان که میگویند موجودات و آسمان و زمین از اول
بوده است و کسی آنها را نیافریده خداوند در جواب آنها میفرماید:
الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ.
و در جواب آتش پرستان و زردتشیان و آنهائی که میگویند نور و ظلمات هر دو مدبران امورند فرمودند: و جعل الظلمات و النور و
در ردّ قول ، ص: 25
مشرکین عرب که میگفتند بتهاي ما خدایانی هستند که هرگز دست از پرستش آنان برنمیداریم فرمودند:
ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یَعْدِلُونَ ( 7) تفسیر عیاشی از حمران از امام جعفر صادق علیه السّلام روایت کرده که از آن حضرت سؤال شد
از مفاد آیه:
أَجَلًا وَ أَجَلٌ مُسَ  می عِنْدَهُ فرمودند: دو اجل است ( 1) اجل موقوف که پروردگار در آن باره هر چه خواهد اجراء فرماید. ( 2) اجل
حتمی است.
8) کافی بسندي از حمران از امام محمد باقر علیه السّلام روایت نموده که از آن حضرت سؤال کردم از مفاد آیه: قَضی أَجَلًا وَ أَجَلٌ )
مُسَ  می عِنْدَهُ فرمود دو اجل است اجل مسمّی و دیگر اجل موقوف.
9) تفسیر برهان بسندي از امام جعفر صادق علیه السّلام روایت نموده که آن حضرت در مفاد آیه: وَ هُوَ اللَّهُ فِی السَّماواتِ وَ فِی )
الْأَرْضِ فرمودند: یعنی پروردگار در هر مکان است. راوي سؤال کرد: آیا ذات پروردگار چنین است؟ فرمود: واي بر تو هر یک از
مکانها قدر و اندازهاند اگر بگوئی او در مکان است، لازم آن است که پروردگار محدود و محکوم قدر و اندازه باشد. بلکه خدا
مباینت ذاتی دارد با خلق خود و محیط است بخلایق، علم پروردگار باین موجودات کمتر از علم او بآنچه در کرات آسمان بوده
نیست و هرگز چیزي از او پنهان و دور نخواهد بود و همه آفریدهها در برابر قدرت و فرمانروائی و اراده او یکسانند.
10 ) شیخ مفید در کتاب ارشاد روایت کرده که جمعی از دانشمندان یهود نزد ابو بکر رفته و باو گفتند: آیا تو خلیفه پیغمبر هستی؟ )
گفت: بلی.
گفتند: ما در تورات دیده و خواندهایم که خلیفه پیغمبر داناترین افراد امّت ، ص: 26
است، بما خبر بده که خداوند در کجاست آیا در آسمان است یا در زمین؟
گفت: خدا در آسمان و روي عرش قرار گرفته است. یهودیان گفتند: پس زمین خالی از خداست و او در مکانی است غیر از مکان
دیگر؟ ابو بکر بآنها گفت: این سخنان زنادقه است. از حضور من دور شوید و گر نه میگویم شما را بقتل برسانند دانشمندان یهود
صفحه 33 از 188
پشت بابو بکر نموده و از بیانات او تعجب کرده و بناي استهزاء و مسخرگی را بدین اسلام گذاردند که ناگاه امیر المؤمنین علی علیه
السّلام رسید بآنها فرمود: اي جماعت یهود آنچه را که از ابو بکر پرسیده بودید و جوابی را که او بشما داده است، دانستم، اینک
بشنوید خداوند بزرگتر از آن است که در مکانی باشد، بدون آنکه در جاي دیگر نباشد، او در همه جا هست لکن نه بطوري که
تماس پیدا کند و نزدیک باشد. بلکه بطور احاطه علمی و من الان از کتاب توریۀ خودتان آیه را بشما میگویم که شاهد این
سخنانم باشد، اگر صحیح بود آیا شما ایمان میآورید؟ عرض کردند: بلی. فرمود: آیا در کتاب تورات ندیدهاید که روزي موسی
نشسته بود، فرشتهاي از جانب مشرق حضور او آمد موسی گفت: از کجا میآئی گفت از حضور پروردگار. فرشته دیگر از طرف
مغرب آمد، موسی پرسید از کجا میآئی؟ گفت: از حضور خداوند. فرشته سوم آمد، گفت: از کجا میآئی؟ گفت: از آسمان
هفتم. و از حضور پروردگار آمدهام. فرشته چهارم رسید و گفت: از هفتمین طبقه زمین و از نزد پروردگار میآیم. موسی گفت:
تسبیح و تقدیس میکنم خدائی را که هیچ مکانی از او خالی نمیباشد و بمکانی نزدیکتر از مکان دیگر نیست. یهودیان بوحدانیّت
خدا شهادت داده، گفتند: تو خلیفه پیغمبر هستی و آن شخص حق ترا غصب نموده و بر شما غلبه کرده است.
، ص: 27
تجزیه و ترکیب .... ص : 27
1) قوله تعالی: الْحَمْدُ لِلَّهِ. )
حرف لام براي اختصاص و مفاد آن حصر است، یعنی جهان صنع و آفرینش مسطورهاي از فعل و پرتوي از ساحت پروردگار است
که بسر تا سر آن صحنه تابیده، لذا جهان هستی ظهور حقیقت حمد ذاتی است.
2) قوله تعالی: وَ هُوَ اللَّهُ فِی السَّماواتِ وَ فِی الْأَرْضِ. )
مفسران در ترکیب این جمله اختلاف نظر دارند، ولی بنظر اکثر مفسرّین کلمه هو مبتدا است و کلمه اللّه خبر و فی السماوات ... جار
و مجرور و متعلق بفعلی میباشد که از کلمه اللّه فهمیده میشود و در حقیقت معنی جمله چنین است: و هو المتفرّد فی السماوات
بالالوهیّۀ.
، ص: